بــاران کــه مــی گــیــرد بـه هـم مـی ریـزد اعـصـابـم...
تـقـصیـر بـاران نـیـست...مـی گـویـنـد: بـی تـابـم...!
گـاهـی تـو را آنـقـدر مـی خـواهـم بـه تـنـهـایـی...
طـوری کـه حـتـی بـودنـم را بـر نـمـی تـابـم...
هـر صبـح ،بـی صـبـحانـه از خـود مـی زنـم بـیـرون...
هـرشـب کـنـار سـفـره ،بـُق کـرده سـت بـشـقـابـم...
بـی تـو تـمـام پـارک هـای شـهـر را تـا عـصـر...
مـی گـردم و انگـار دسـتـی مـی دهـد تـابـم...
شـب هـا کـه پـیـشـم نـیـسـتـی...خـوابـم نـمـی گـیـرد...
وقـتـی نـمـی بـوسـی مـرا...با "قـــــــــــــرص" مـی خـوابـم...!
:: موضوعات مرتبط:
عکس ,
عکس عاشقانه ,
عکس متحرک زیبا ,
شعر ,
شعر عاشقانه ,
شعر بیکسی ,
شعر موضوعی ,
دلنوشته ها ,
دلنوشته های من ,
دلنوشته های دوستان ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0